فهرست مطالب
نشریه معماری و شهرسازی آرمان شهر
پیاپی 47 (تابستان 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/07/21
- تعداد عناوین: 10
-
-
صفحات 1-15
یکی از عرصه های مهم در حوزه مدیریت شهری، نحوه عملکرد شورای شهرها در خصوص بررسی و تصویب مصوبات است. اهمیت این عرصه از این جهت است که این مصوبات بر شئون مختلف زندگی شهروندان تاثیر می گذارند. همچنین با توجه به پارادایم مشارکت عمومی گروه های ذی نفع و ذی نفوذ در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری ها و این که در نظام شهرسازی ایران، اعضای شورای شهر به عنوان نمایندگان منتخب مردم اقدام به تصمیم گیری درباره موضوعات و چالش های مختلف شهری می نمایند؛ بررسی و توجه به این حوزه از ضرورتی دوچندان برخوردار است. به همین دلیل، این پژوهش با اتخاذ رویکرد پراگماتیک به دنبال بررسی یک تجربه ی واقعی تصمیم گیری در شورای اسلامی شهر تهران بوده تا فرآیند تدوین، بررسی و تصویب یک ایده در شورای شهر به صورت عملی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. برای نیل به این هدف، از روش های تحلیل محتوا، مطالعه اسنادی و داستان روایی جهت بررسی متون نظری این حوزه، تحلیل اسناد و مدارک موجود و همچنین حواشی و فرآیندهای عملی انجام شده برای تدوین، بررسی و تصویب مصوبه ی موردنظر بهره برده اند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رویکرد پراگماتیستی می بایست در فرآیند بررسی طرح ها، برنامه ها و مصوبات عرصه شهر و شهرسازی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. اتخاذ این رویکرد و توجه به تجارب واقعی عرصه عمل (در حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری) نظریه پردازان را متوجه این نکته خواهد ساخت که ذی نفعان (ولو در ظاهر بی ارتباط با موضوع) در شهرها از قدرت های پنهانی برخوردارند که می توانند یک طرح شهری را مختل کرده و یا عملکرد آن را ارتقاء دهند. همچنین فرآیندهای مرتبط با مدیریت شهر فارغ از تمام ابعاد موثر آن بر شهرها، نگرانی های زیادی را برای نهادهای صاحب قدرت ایجاد کرده که چگونگی تعامل با ایشان، توانمندی های خاصی را برای برنامه ریزان شهری طلب می کند، این توانمندی ها با بررسی تجارب عرصه عمل و واقعیت های موجود جامعه به دست می آید.
کلیدواژگان: حوزه نظر و عرصه عمل، مصوبه، شورای شهر، زیست شبانه، تهران -
صفحات 17-31معماری سنتی ایران به خصوص خانه های آن متاثر از هویت و ارزش های فرهنگی مردمان آن است. از جمله اصول مسکن سنتی ایران رعایت محرمیت و سلسله مراتب آن در ساختار خانه های سنتی است. تحلیل و بررسی روابط فضایی این بناها از منظر محرمیت، می تواند ما را در حفظ و ایجاد محرمیت در ساختار مسکن امروزی یاری دهد. برای شناسایی روابط فضایی و استفاده از آن به عنوان الگویی مناسب، می توان از نظریه نحو فضا استفاده کرد. با کمک این نظریه می توان روابط اجتماعی را در یک بنا فهمید و آن ها را تجزیه و تحلیل نمود. به منظور تحلیل و آنالیز اطلاعات در این پژوهش با انتخاب نمونه هایی از خانه های سنتی دوره قاجاریه با ساختار پلانی متفاوت و متعدد، به کمک متد شناخت کمی از طریق تکنیک های چیدمان فضا و از نرم افزار دپس مپ استفاده شده است. در این پژوهش از آنالیز های 1VGA به عنوان آنالیز اصلی برای بررسی روابط فضایی مجموعه استفاده شده است. با کمک این آنالیز شاخص عمق و دو شاخصه یکپارچگی بصری و پیوستگی برای هشت نمونه موردی انجام شده و نیز با بررسی مقایسه ای این دو شاخص، موضوع سلسله مراتب محرمیت در ساختار نمونه های موردی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که خانه هایی که دارای یک حیاط می باشند و یا ساختار پلان آن ها به نحوی است که اغلب فضاهای خانه اطراف یکی از حیاط ها سازماندهی شده اند، در قیاس با نمونه های با حیاط متعدد و مشابه از نظر ابعاد و شکل، دارای الگوی منظم تری از سلسله مراتب محرمیت در فضاهای عمومی تا خصوصی می باشند و این موضوع قابلیت درک فضا را برای کاربر آسان می نماید و یا به عبارتی خوانایی فضا ها در این نوع نمونه ها بیش تر بوده؛ اگر چه محرمیت در خانه های با حیاط متعدد نسبت به خانه هایی که دارای یک حیاط می باشند، بیش تر رعایت شده است.کلیدواژگان: نحو فضا، خانه های سنتی، سلسله مراتب
-
صفحات 33-48
مهارت های شناختی، راهبردها و علائم اختصاری هستند که در رمزگذاری و رمزگشایی محیط در خدمت کاربر بوده و به فرآیند شناختی وی سرعت می بخشند. با توجه به این که سطوح اولیه شناخت فضایی در سنین پایین تر انعطاف پذیری بالاتری دارد، این پژوهش نخست با شناسایی کدهای مشترکی که کودکان برای شناخت محیط و تبیین نقشه های شناختی به کار می برند و سپس درک روابط میان آن ها، راهبردهایی برای بهبود عملکرد معماری در تقویت مهارت های شناخت فضایی کودکان ارائه می دهد. برای این منظور، از روش تحقیق ترکیبی دلفی، پیمایشی و موردپژوهی استفاده شده است. پس از مطالعه پژوهش های پیشین، با بررسی نظرات 18 متخصص، معیارهای پژوهش شناسایی، و با فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) اولویت بندی شدند. سپس این عوامل با مطالعه ای تطبیقی در نمونههای موردی، و سنجش نظرات 412 کودک 9 تا 12 سال، توسط نرمافزار SPSS نسخه 24 مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها نشان داد مهارتهای شناخت فضایی در سه مرحله جمعآوری، بازگشتپذیری و طبقهبندی اطلاعات تقویت میشود. نتیجه آزمون رگرسیون نشان میدهد که میزان تغییرات مهارتهای شناختی کودکان در رابطه با جمع آوری و ذخیره سازی ذهنی اطلاعات (داده های فیزیکی محیط) 0.875 است. این وابستگی برای بازیابی و تجسم اطلاعات 0.809 (داده های نمادین محیط) و برای طبقه بندی اطلاعات (تعامل انعطاف پذیر با محیط، کنترل و تغییر آن) 0.808 خواهد بود. برای این منظور تعامل با محیط و انعطاف پذیری آن، عامل موثری است. همچنین، درگیری حواس متعدد، هم برای جمع آوری و هم بازگشت پذیری اطلاعات و تصویرسازی محیط دارای اهمیت می باشد. تامین شرایط آسایش محیطی، انجام فعالیتهای گروهی، توجه به قابلیتهای فرم و نشانههای کانونی از دیگر راهبردهای طراحانه موثر میباشند.
کلیدواژگان: نقشه های ذهنی، کودکان، تعامل با محیط، مهارت های شناختی -
صفحات 49-56فلسفه فرانوگرا (پست مدرن) را واکنشی مشروع به یکنواختی دیدگاه عام عصر نو (مدرن) نسبت به جهان به شمار آورده اند. حال آن که با فلسفه فرانوگرا یا تامل پساساختارگرایانه، این ایده مطرح می شود که صورت های معرفتی دیگری هم ممکن است. چیزی که اکنون است تنها شیوه ممکن نبوده است. شهر انسان محور در این شیوه جدید چیست؟ قابل درک هم است که روشن ساختن منشا، معانی و کارکردهای چندوجهی شهرها در سنت فلسفی جایگاه برجسته ای را اشغال کرده است. با توجه به تحولات شناختی و ظهور عصر تفکرهای مختلف فلسفی لزوم پرداخت به مسئله انسان محوری شهر متناظر با این تفکرها جهت مواجهه حقیقی با شهر خود را نمایان می سازد. ما در این جا مسئله انسان (محوری) را در فلسفه فرانوگرا و فلسفه شهر گردهم می آوریم. هدف پژوهش حاضر، فهم شهر انسان محور در تفکر فلسفی فرانوگرا می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادین بوده که بر مبنای رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی، با بهره گیری از فلسفه فرانوگرا به بازیابی و یا باز تفسیر (تدقیق) و استخراج مفاهیم مرتبط با موضوع مربوطه (شهر انسان محور) در فلسفه شهر می پردازد. مطابق با نتایج حاصله، آن چه در عصر باستان به مثابه یک کل سوبژکتیو در کنار امر ابژکتیو، جهان های جداگانه ای را شکل می داد و در عصر نو همراه با هگل و دیالکتیک اش، در تقابل با هم به امر جزمی دیگر ختم می شده در عصر فرانوگرا در فرم جهان خیالی (تصوری) و جهان ادراکی (عینی) در تضاد با هم به امر جزمی بدل نمی گردند و از سوی دیگر جا برای ظهور «دیگری» یا همان عنصر و جهان سومی یعنی جهان زیسته فراهم می گردد.کلیدواژگان: انسان محور، شهر، فرانوگرا، پساساختارگرایی
-
صفحات 57-72
ساختار خانه، به عنوان سرپناه اصلی خانواده، در طول تاریخ، پیوسته در حال تغییر بوده و از عوامل مختلفی نظیر اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و آیین متاثر شده است. محققین، فرهنگ را به عنوان مهم ترین عامل تاثیرگذار بر شکل و فرم خانه می دانند. به بیانی دیگر مسکن پدیده ای فرهنگی است و هدف آن ایجاد یک واحد اجتماعی فضایی است که بیش تر تحت تاثیر خانواده و فرهنگ اعضای آن می باشد تا ساختارهای قدرت در جامعه. بحث راجع به فرهنگ و فرهنگ زندگی، واژگان دیگری را نیز در ذهن پررنگ می سازد، از جمله شیوه ی زندگی و سبک زندگی. در این بین، سبک زندگی به عنوان یکی از پارامترهای اصلی فرهنگ، بیش ترین تاثیر را بر ساختار فضایی خانه می گذارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر مولفه های سبک زندگی بر ساختار فضایی خانه های معاصر در شهر قزوین است. پژوهش حاضر با روش ترکیبی و در دو گام صورت گرفته است. در گام اول با روش کیفی و با مطالعات کتابخانه ای به صورت توصیفی- تحلیلی، ادبیات موضوع به منظور استخراج مولفه های سبک زندگی و مولفه های ساختار فضایی مورد بررسی قرار گرفت. در گام دوم مولفه های استخراجی از گام اول، طی مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته در جامعه نمونه بررسی شد. نتایج مشخص می کند که رابطه معناداری میان سبک زندگی و ساختار فضایی خانه وجود دارد که در این راستا «روابط اجتماعی»، «نیازهای بومی»، «مد» و «نیازهای اعتقادی» به ترتیب بیش ترین ارتباط را با ساختار فضایی خانه در جامعه نمونه دارند.
کلیدواژگان: سبک زندگی، ساختار فضایی، خانه معاصر، قزوین -
صفحات 73-89گسترش فرسودگی بافت های تاریخی ایران و عدم توان فنی و اجرایی نهادهای رسمی (دولت و شهرداری) در مرمت و احیای آن ها ضرورت پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مرمت و احیای پایدار بافت های تاریخی بر پایه حضور و دخالت مستقیم مردم در مرمت و احیای محلات تاریخی ایران است. سرمایه اجتماعی مهم ترین متغیر تاثیرگذار بر مشارکت شهروندان در رویدادهای اجتماعی است و همواره وابسته به سه متغیر مشارکت، اعتماد و انسجام اجتماعی است. سه متغیر ذکرشده همواره بر یکدیگر اثر مستقیم گذاشته و تقویت سرمایه اجتماعی وابسته به تقویت این متغیرها است که مدل پیشنهادی این پژوهش بر این اصل استوار است. روش شناسی این پژوهش بر پایه پژوهش های کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی و بر حسب هدف کاربردی می باشد. در این پژوهش داده های حاصل از مطالعات مرتبط به روش قیاسی و حرکت از کل به جزء تحلیل و متغیرهای موضوع سرمایه اجتماعی و مولفه های موثر بر آن ها استخراج، دسته بندی و وزن دهی شد. در ادامه به روش استقرایی و حرکت از جزء به کل، چارچوب نظری مدل پیشنهادی در جهت تقویت این مولفه ها و بر اساس فرهنگ بومی محلات تاریخی ایران، طراحی شد. تقویت متغیرهای اعتماد و مشارکت اجتماعی با راه اندازی نظام های غیر رسمی پایدار در جامعه سنتی ایران و تقویت متغیر انسجام اجتماعی با شناخت دقیق زمینه، آموزش، تبادل اطلاعات و تاکید بر پرورش ارزش های مشترک، فرصت های برابر و رفع چالش ها و کمبود های مشترک در محلات تاریخی هدف امکان پذیر است. مدل پیشنهادی تحت عنوان مدل توانمندسازی از یک طرف با تفویض اختیار به مردم و معتمدین محلی آن ها (نهادهای غیر رسمی) در تصمیم سازی، تصمیم گیری، اجرا، ارزیابی و کنترل طرح ها و برنامه ها و از طرف دیگر با تسهیلگری نهادهای رسمی در حل مشکلات و کمبودها، امکان توسعه پایدار مرمت و احیای محلات تاریخی ایران را فراهم می کند.کلیدواژگان: مرمت و احیای پایدار بافت های تاریخی، توانمند سازی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی
-
صفحات 91-112مدارس سلجوقی نقطه عطفی در معماری مدارس ایران می باشند. آن ها واجد ویژگی هایی بودند که مدارس بعدی نیز، از اصول آن پیروی کردند. اما مساله آن است که الگوی کالبدی مدارس دوره سلجوقی و پس از آن تحت تاثیر کدام گونه بناها می باشد و پیشینه معماری عناصر اصلی فضایی و الگوهای موثر در شکل گیری و تکامل فضایی این مدارس چیست؟ این نوشتار بر آن است که پیشینه کالبدی مدارس رسمی که از دوره سلجوقی به بعد در ایران بنا شدند را بیابد. برخی پژوهشگران نظریاتی در مورد ریشه مدارس داده اند که هر کدام ریشه مدارس را منتسب به گونه بنایی خاص دانسته اند. اما نگارندگان، با توجه به عدم وحدت نظریات و با نگاهی اصلاح گرایانه به رویکرد تاریخی- تکاملی و نظر به چندعملکردی بودن کالبد مدارس، بر این عقیده اند که الگو یا الگوهایی خاص در شکل گیری مدارس سلجوقی و تکامل آن ها موثر بوده اند. بنابراین در این مقاله، با روش تاریخ پژوهی، موردپژوهی و نیز با روشی توصیفی- تحلیلی، ابتدا الگوهای گونه بناهای موثر بر عناصر کالبدی مدارس سلجوقی (گونه اولیه) و مدارس پس از آن دوره (گونه متکامل) بررسی و سپس مورد تحلیل کالبدی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که ریشه هر کدام از عناصر اصلی مدارس سلجوقی و پس از آن، با توجه به عملکرد خاص خود، موروث بناهای مختلف و تحت تاثیر الگوهای این بناها می باشند و ریشه مدارس سلجوقی (گونه اولیه) الگوی نه بخشی درونگرای هخامنشی و ریشه مدارس پس از سلجوقی (گونه متکامل)، ترکیب الگوی نه بخشی دورنگرا و برونگرای هخامنشی می باشد. به طور کلی الگوی نه بخشی هخامنشی، سلول اولیه شکل گیری مدارس سلجوقی و پس از آن است. این کهن الگو با توجه به غنای معنایی و قابلیت انعطاف پذیری کالبدی همچنان می تواند به سان یک الگوی طلایی در طراحی فضاهای آموزشی لحاظ گردد.کلیدواژگان: مدارس سلجوقی (گونه اولیه)، مدارس پس از سلجوقی (گونه متکامل)، سلول اولیه، تکامل، الگو
-
صفحات 113-125یافتن شغل متناسب با رشته تحصیلی در دانشگاه، از مطالبات فارغ التحصیلان در هر نظام آموزشی می باشد. فارغ التحصیلان رشته معماری به دلیل افزایش تقاضا در سال های اخیر با چالش های اساسی در ابتدای ورود به حرفه مواجه می باشند. هدف از این پژوهش ترکیبی آسیب شناسی مشکلات فارغ التحصیلان معماری دانشگاه های شهر ارومیه در ابتدای ورود به حرفه و ارائه راهکارهایی در جهت آموزش دانشگاهی همسو با حرفه می باشد. در بخش کیفی، تجزیه و تحلیل داده ها که از طریق مصاحبه با اساتید و مهندسان معماری و مبتنی بر نظریه های حاصل از مرور منابع کتابخانه ای گردآوری شده، بر اساس نظریه زمینه ای انجام گردیده است. در بخش کمی از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS انجام گرفته است. جامعه آماری 100 نفر از فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی معماری در سال های 1395 تا 1397 در دانشگاه های دولتی و آزاد ارومیه بوده و برای نمونه گیری فارغ التحصیلان از نمونه گیری هدفمند استفاده گردیده است. یافته های تحقیق بیان می نماید که شرایط متفاوت بازار حرفه ای با دانشگاه، مهارت های پایین فارغ التحصیلان، ضعف برخی از اساتید در انتقال مطالب و استفاده از شیوه های آموزشی نامناسب، تاکید بر آموزش نظری به جای آموزش کارگاهی، کمبود شرایط جذب در نهادهای دولتی و خصوصی از مشکلات اساسی فارغ التحصیلان می باشد و استفاده از اساتید با سابقه کار حرفه ای، همکاری بیش تر با سازمان نظام مهندسی جهت حضور دانشجویان در پروژه های اجرایی و گذراندن دوره های کارآموزی زیر نظر مهندسان مجرب، استفاده از آموزش ترکیبی و بازنگری در سرفصل آموزشی می تواند در حل این مشکلات موثر باشند. نتایج نشان می دهد که ریشه مشکلات فارغ التحصیلان معماری دانشگاه های شهر ارومیه در هنگام ورود به حرفه به ضعف سیستم آموزشی در تربیت معماران کارآمد باز می گردد و بازنگری در سرفصل آموزشی و ارتباط بیش تر با صنعت و آموزش نظری توام با کار عملی و کارگاهی زیر نظر مهندسان باتجربه، در رشته معماری می تواند منجر به آموزش اصولی گردد.کلیدواژگان: آموزش حرفه محور، آموزش ترکیبی، دانشگاه های شهر ارومیه، فارغ التحصیلان معماری
-
صفحات 127-143
نرخ بالای شهرنشینی، بهره کشی غیر اقتصادی از زمین و رشد نامتعارف فضای شهری نسبت به سیر شتابان رانت زمین و مسکن تاثیر اساسی داشته است، به طوری که هر گونه کنترل غیر نظام مند، زمینه های رانت زمین و مسکن شهری را ناممکن ساخته است. پژوهش حاضر به منظور ارائه بازتعریفی از مفهوم «کارآمدی نظریه ها در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری» با استفاده از روش فراتحلیل و مرور نظام مند انجام گرفته است. در این راستا با تدوین راهبرد جستجوی مقالات در پایگاه های استنادی برتر، وضعیت نظریه های «رانت زمین ومسکن» با استفاده از فراتحلیل و روش مرور نظام مند مبتنی بر الگوی چهار مرحله ای (PRISMA) در نه بعد مفهومی پژوهش بررسی شد. در جستجوی اولیه 300 مقاله بین سال های 2000 تا 2022 شناسایی شدند. از این تعداد با قرار دادن مطالعات در پروتکل اختصاصی، تعداد 149 مطالعه نهایی برای ورود به فراتحلیل به شرح داده ها در نرم افزار سی ام ای1 انتخاب شدند. یافته های روش پژوهش نشان داد که میانگین اندازه اثرهای (ES) ترکیبی مدل ثابت 0.243 و مدل تصادفی 0.233 می باشند که هر دو از لحاظ آماری معنادار هستند. معناداری دو شاخص Q کوکران و مجذور (I) با ناهمگنی بالا بیانگر تاثیر مداخلات مبتنی بر متغیرهای نه گانه بر کاهش زمینه های رانت زمین و مسکن است. بر این اساس انتخاب مدل تصادفی به عنوان مدل فراتحلیل تایید شد. نتایج آزمون ها ازجمله ناهمگنی بالا، دقت و صحت بالای اطلاعات و نتایج، عدد بزرگ آماره "شاخص امن از تخریب"، همچنین نقش معناداری متغیرهای نه گانه در مداخلات مبتنی بر تاثیر بر زمینه های رانت زمین و مسکن به عنوان راهبردی فرانگر مورد تایید، قابل اعتماد و دارای اعتبار کافی است و سوگیری انتشار، نتایج را تهدید نمی کند.
کلیدواژگان: نظریه های رانت زمین و مسکن، بورس بازی زمین و املاک، توسعه نامتعارف فضای شهری، فراتحلیل، مرور نظام مند -
صفحات 145-157سیمان، سنگ بنای ساخت و ساز مدرن، با نگرانی های مبرمی در مورد مصرف انرژی و آلودگی آن مواجه است این مطالعه به مقایسه رویکردهای بین المللی اکوسم و کارخانه سیمان لارستان در چارچوب "لید" می پردازد. در میان نگرانی های روبه رشد زیست محیطی این مطالعه با هدف ارزیابی کارایی انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای در کارخانه های سیمان انجام شده است. به طور خاص، کارخانه بین المللی اکوسم و کارخانه سیمان لارستان را برای شناسایی شیوه های نوآورانه و زمینه های بهبود در چارچوب LEED مقایسه می کند. سوال اصلی حول محور این است که کدام استراتژی به طور موثر پایداری در تولید سیمان را افزایش می دهد. تحقیق تطبیقی استفاده می شود، که تجزیه و تحلیل جامع مصرف انرژی، انتشار، شیوه های عملیاتی، کاهش ضایعات، جنبه های اقتصادی، ادراک ذینفعان و اثرات زیست محیطی کارخانه ها را تسهیل می کند. داده های کمی، از جمله قبض های انرژی و گزارش های انتشار گازهای گلخانه ای، مکمل بینش کیفی حاصل از مصاحبه با پرسنل کارخانه و اعضای جامعه است. تجزیه و تحلیل آماری و بررسی موضوعی برای رمزگشایی یافته ها استفاده می شود. مطالعه با استفاده از یک تحلیل مقایسه ای، دو کارخانه سیمان را با شیوه های متمایز ارزیابی می کند. رویکرد چند وجهی کارخانه بین المللی اکوسم برای بهره وری انرژی و کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در کنار روش های کارخانه سیمان لارستان قرار گرفته است. اندازه گیری های کمی تفاوت ها، موفقیت ها و چالش ها را در پروفایل های انرژی و انتشار آن ها ارزیابی می کنند و در نهایت توصیه های عملی ارائه می دهند. کارخانه بین المللی اکوسم به عنوان یک پیشگام در بهره وری انرژی ظاهر می شود و از شیوه های نوآورانه همسو با اصول LEED برخوردار است. این ها شامل تکنیک های تولید پیشرفته، فناوری جذب و ذخیره کربن (CCS)، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر، سوخت های جایگزین، بازیابی حرارت هدررفته و نظارت جامع است. در مقابل، تلاش های کارخانه سیمان لارستان کم تر جامع به نظر می رسد و نیاز به بازنگری اساسی برای همسویی با اهداف پایداری دارد.کلیدواژگان: تولید سیمان، بهره وری انرژی، کاهش انتشار، اصول LEED، شیوه های پایدار
-
Pages 1-15
The performance of city councils in reviewing and enacting approvals is one of the important fields in urban management. The significance of this field originates from the nature of these approvals that affect the various life aspects of citizens. Also, an investigation of this topic is necessary regarding the paradigm of public participation of stakeholders and influential groups in the decision-making process, because city council members perform as elected agents of people and make decisions on various urban subjects and challenges in the urban planning system of Iran. Thus, this study aims to examine a real experience of decision-making in the Islamic City Council of Tehran by adopting a pragmatic approach to discuss the compilation, review, and enactment of an idea in the city council through a practical process. To do so, content analyses, documentary, and narrative studies have been used to review the theoretical texts in this field, analyze the available documents and antecedents, and the practical procedures and margins done to compile, review, and enact the considered approval. The results of this study confirm that the pragmatist approach must receive greater attention in the process of revising the plans, projects, and approvals in the field of city and urban planning. Adoption of this approach and attention to the real experiences of the action field (in the field of decision making) draws the attention of theorists to the point that stakeholders (even those who are irrelated to the topic) have hidden powers in the cities, and can disturb an urban project or improve its performance. Moreover, regardless of all of its aspects influencing the cities, processes respective to urban management have raised many worries for power authorities, so the interaction with them requires specific capabilities for urban planners. These capabilities appear through the assessment of experiences in the field of action or practice and existing realities of society.
Keywords: Theory, Practice Fields, Approval, City Council, Nightlife, Tehran -
Pages 17-31The traditional architecture of Iran, particularly its houses, is influenced by the identity and cultural values of the people of that time. Observation of privacy and its hierarchy in the structure of traditional houses is among the principles of traditional houses in Iran. Analysis and investigation of spatial relations in these buildings regarding privacy help us preserve and create privacy in modern housing. One can employ the space syntax theory to identify spatial ties and use them as an appropriate pattern. This theory allows us to know and analyze the social relationships in a building. To do data analysis in this study, some samples are chosen from among traditional houses of the Qajar Period with different and various plan structures using the quantitative cognition method through space syntax techniques and DepthMap Software. This study employed Visibility Graph Analysis to assess the spatial relations in the building. This analysis has been used to examine the depth index and two visual integrity and connectivity for eight case studies. Furthermore, privacy hierarchy has been analyzed in the structure of case studies by comparing these two indices. The results show that houses having one courtyard or the plan structure is designed in a way that most spaces of the house are arranged around one of the courtyards provide a more regular pattern of privacy hierarchy from public to private spaces rather than the samples having many courtyards that are similar in dimensions and shape. The mentioned case makes it easy for us to comprehend space, so the legibility of the spaces is higher in these case studies. However, privacy in houses with several courtyards is more observed than in houses with one courtyard.Keywords: Space Syntax, Traditional Houses, Hierarchy
-
Pages 33-48
Cognitive skills refer to strategies that enable the user to encode and decode the environment and facilitate his mental process. Because the primary levels of understanding the space at lower ages involve greater flexibility, this study firstly aimed to identify the codes shared by children to understand the environment and to explain cognitive maps, and secondly to address their interrelations to provide strategies that would improve architectural performance and help strengthen children’s skills of understanding the space. For this, a research method combining Delphi, survey, and case study was used. Following a review of past research, the views of 18 experts were investigated to identify the research criteria, which were prioritized by the Analytic Hierarchical Process (AHP). These factors were then analyzed by comparative case studies and evaluating the views of 412 9-12-years-old children using the SPSS software (version 24). Findings showed that spatial understanding skills were strengthened in three stages of the collection, reversibility, and classification of information. Regression test results indicated that children’s cognitive skill variations in the mental collection and storage of information (the environment’s physical data) were 0.875. This variation was 0.809 for the reversibility and visualization of information (the environment’s symbolic data) and 0.808 for information classification (flexible interaction with and controlling and changing the environment). For this purpose, interaction with the environment and its flexibility were effective factors. Also, the involvement of multiple senses is critical for the collection and reversibility of information and the visualization of the environment. Other effective designing strategies include the provision of environmental comfort conditions, collective activities, attention to form capabilities, and focal signs.
Keywords: Mental Maps, Children, Interaction With The Environment, Cognitive Skills -
Pages 49-56Postmodern philosophy is considered a legitimate reaction to the uniformity of the general modern-era perspective of the universe. Postmodern philosophy or post-structural thinking reveals that there are some other possible epistemological forms, also. What is already existing is not the only possible form. So, what is the humanistic city in this novel form? It is understood that clarifying the origins, meanings, and multi-faceted functions of the city are also critical topics within the philosophical tradition. Considering cognitive developments and the rise of the era of numerous philosophical thinking movements, it is essential to investigate the topic of a humanistic city that would likewise correspond to these movements and truly help to deal with cities. Here, we discuss the subject of humanism within the context of post-modern and city philosophies. The objective of the present study was to perceive the humanistic city in post-modern philosophical thinking. The present study fell under fundamental research and used the qualitative (descriptive-analytical) approach using post-modern philosophy to reinterpret and elicit the concepts related to the relevant subject (the humanistic city) in the city philosophy. Findings showed that what was thought to have formed separate worlds in the past as a subjective whole along with an objective would culminate in an “other” dogmatism when contradicted each other in the modern era with the rise of Hegel and his Dialectics; however, it would not culminate in dogmatism when contradicted each other in the postmodern era in the form of a fictitious (imaginary) and a perceptual (objective) world, as they would consequently lay the ground for the rise of the “other” or the Third World, i.e., the lived world.Keywords: Humanism, City, Postmodernism, Poststructuralism
-
Pages 57-72
The house structure, as the family's main shelter, has always changed over history and has been affected by various factors such as economy, community, culture, and rituals. Researchers have considered culture to be the most important factor affecting the shape and form of a house. In other words, housing is a cultural phenomenon that aims to create a spatial social unit more influenced by the family and culture of its members than the power structures in the society. Topics about the culture and living culture highlight other terms in the mind, including life method and lifestyle. In this case, as one of the main parameters of culture, lifestyle leaves the highest impact on the spatial structure of the house. This study aims to evaluate the effect of lifestyle components on the spatial structure of contemporary houses in Qazvin City. The extant study was conducted using a mixed method in two steps. In the first step, the literature was examined based on the qualitative method and library studies through descriptive-analytical techniques to extract lifestyle components and spatial structure components. In the second step, the components extracted from the first step were reviewed through semi-structured interviews in the sample society. The results reveal a significant relationship between lifestyle and spatial structure of the house. In this lieu, “social relationships”, “indigenous needs”, “fashion”, and “belief needs” respectively have the highest relationship with the spatial structure of houses in the sample society.
Keywords: Lifestyle, Spatial Structure, Contemporary House, Qazvin -
Pages 73-89The growing decay of Iran’s historical fabrics and the technical and executive incapability by official institutions (the government and municipalities) of restoring and reviving them led the present study to develop a sustainable restoration and revival model of historical fabrics via direct public participation in restoring and reviving these historic sites. The most important variable influencing citizen participation in social contexts is social capital which is always associated with the three variables of social participation, trust, and cohesion. These three variables have always directly influenced each other and helped to strengthen social capital, with the proposed model of the study following this principle. Methodologically, the study was qualitative and had a descriptive-analytical design, as it also had an applied goal. Here in this study, the data from the related literature were analyzed deductively, i.e., moving from the whole to the parts, as social capital variables and the relevant components were extracted, categorized, and weighted. Later, the inductive method, i.e., moving from the parts to the whole, was used to develop the proposed model to strengthen these components based on the local culture of Iran’s historic neighborhoods. It was found that the variables of social participation and trust could be strengthened by establishing unofficial sustainable systems in Iran’s traditional society; in contrast, the variable of social cohesion could be strengthened by the complete knowledge of the subject, education, the exchange of information, and developing shared values, as well as creating equal opportunities and alleviating common challenges and shortcomings in historic neighborhoods. The proposed model, also called an empowerment model, would, on the one hand, delegate power to the public and local trustees (unofficial institutions) to engage in decision- and policy-making, executing, assessing, and controlling plans, while, on the other hand, help official institutions resolve problems and shortcomings to eventually provide a development model of sustainable restoration and revival for Iran’s historic neighborhoods.Keywords: Sustainable Restoration, Revival Of Historical Fabrics, Empowerment, Social Participation, Social Cohesion, Social Trust
-
Pages 91-112Seljuk schools are milestones in the architecture of Iran’s schools. These schools provided some features that the next schools followed their principles. However, the question is what kind of buildings influenced the structural pattern of schools constructed during the Seljuk period and afterward, and what is the architectural background of the main special elements and effective patterns in the formation and spatial evolution of these schools? This study aims to find the structural history of formal schools constructed in Iran after the Seljuk Era. Some researchers have presented theories about the root of schools that are attributed to specific building types. Regarding the lack of unity in these theories the reformist view of the authors to the historical-evolutionary approach, and the multifunctionality of schools’ bodies, the authors of this study believe that certain patterns have influenced the formation of Seljuk schools and their evolution. Therefore, this study examined the patterns of buildings affecting structural elements of Seljuk schools (primitive type) and post-Seljuk schools (evolved type) through structural analysis, by using historical research, case studies, and descriptive-analytical methods. Findings indicate that core elements of Seljuk and post-Seljuk schools, regarding their specific functions- have inherited features of various buildings and have been influenced by the patterns of these buildings. Moreover, Seljuk schools (primitive type) are rooted in a nine-part introverted Achaemenid pattern while post-Seljuk schools (evolved type) are rooted in the combination of a nine-part introverted and extroverted Achaemenid pattern. In general, the nine-part Achaemenid pattern is the initial cell of the formation of Seljuk and post-Seljuk schools. Regarding its meaning richness and structural flexibility, this ancient pattern can be still considered a golden model in designing educational spaces.Keywords: Seljuk Schools (Primitive Type), Post-Seljuk Schools (Evolved Type), Core Cell, Evolution, Pattern
-
Pages 113-125In the context of an educational system, academic graduates seek to find jobs that relate to their educational majors. Due to rising demands in recent years, architecture graduates face fundamental challenges when entering their relevant professions. The goals of this study were to determine the difficulties that face architecture graduates at the universities of Urmia City, Iran, when they are first admitted to their professions, and to present some academic and educational solutions to deal with relevant professions. The qualitative section of the study analyzes data through interviews with architectural professionals and engineers. It also performs a Grounded Theory based on the theories collected from the review of library sources. The quantitative section, meanwhile, applies descriptive-analytical research and analyzes data using the SPSS software. A hundred architecture graduates of B.A. levels (from 2016 to 2018) at public and Azad Universities of Urmia City comprised the statistical population, as purposive sampling was used to take representative samples. Findings show that graduates were dealing with such basic problems as totally different professional market conditions from the university, low graduates’ skills, poor professors’ teaching qualities in conveying materials, poor teaching and educational content, emphasizing theoretical education instead of workshop education, and shortage of recruitment conditions at public and private bodies, among others. To resolve these problems, the study suggested using professional professors, and greater cooperation with the Construction Engineering Organization for students to engage in executive projects and take internship courses under experienced engineers, applying integrated education, and revising educational syllabi. Findings show that poor educational systems in educating would-be experienced and effective architects could explain the problems facing the graduates of Urmia City’s universities as they begin their professions as architects. To tackle this, revising educational syllabi and establishing more communications with the industry and theoretical education, together with practical and workshops under the supervision of experienced engineers in architecture majors, could strengthen systematic education.Keywords: Profession-Led Education, Integrated Education, Urmia City Universities, Architecture Graduates
-
Pages 127-143
Higher urbanization rate, the non-economic exploitation of land, and the unusual growth of urban spaces have significantly contributed to the accelerating pace of land and housing rent, with unsystematic controls making land and urban housing rent difficult, if not impossible. The present study aimed to revisit the concept of “Effectiveness of Theories of Controlling Land and Urban Housing Rent” using me-ta-analysis and systematic review methods. In this connection, articles in scientific databases were searched to investigate the theories of “Land and Housing Rent” us-ing meta-analysis and systematic review methods based on the four-stage model of PRISMA in nine conceptual dimensions. Initially, 300 articles from 2000 to 2022 were identified. Out of this, 149 final articles were selected to be included in the me-ta-analysis by data description in the CMA software, after being incorporated into a specialized protocol. Findings revealed that the combined average effect sizes (ES) of the fixed-effect model and the random-effect model were 0.243 and 0.233, re-spectively, both being statistically significant. The significance of two Cochran (Q-Test) and Squared (I2) indexes with a high heterogeneity showed the effectiveness of the nine variable-based interventions on reducing land and housing rent. According-ly, the selection of the random model as a meta-analysis model was confirmed. Test results, including high heterogeneity rates, high data accuracy, larger “Classic Fail-Safe N index” statistic, as well as the significant contribution of the nine variables to the interventions aimed at affecting land and housing rent were confirmed to be suf-ficiently valid and reliable and were regarded as comprehensive strategies. Finally, it was found that publication bias did not influence the results.
Keywords: Land, Housing Rent Theories, Estate Speculation, Unusual Development Of Urban Spaces, Meta-Analysis, Systematic Review -
Pages 145-157As the cornerstone of modern construction, cement deals with concerns about energy consumption and pollution. This study compares the international approaches of EcoCem and Larestan Cement Manufacturing Plant within the “LEED” framework. Among the rising environmental worries, this study has been conducted to evaluate energy efficiency and greenhouse gas emissions in cement manufacturing plants. In particular, this study compares EcoCem International Company and Larestan Cement Plant to identify innovative techniques and improvement potential within the LEED Framework. The main question asks which strategy can effectively increase sustainability in cement production. Comparative research facilitates a comprehensive analysis of energy use, emission, operational methods, reduction of wastes, economic aspects, stakeholders’ perceptions, and environmental impacts. Quantitative data, including energy bills and greenhouse gas emission reports, would complement the qualitative insight obtained from interviews with the factory’s personnel and society members. Statistical analysis and thematic investigation are used to encode the findings. This study evaluates two cement factories based on distinctive techniques using a comparative analysis. The multifaceted approach of the International EcoCem Company for energy efficiency and reduction of greenhouse gas emissions is compared with the methods used by the Larestan Cement Plant. Quantitative measurements evaluate the differences, successes, and challenges occurring in energy profiles and their emissions, and finally provide practical advice. International Ecocem Company appears as a pioneer in energy efficiency and provides novel techniques in line with LEED principles. These techniques include high-tech production methods, Carbon Capture and Storage (CCS) techniques, the use of renewable energies, alternative fuels, waste heat recovery, and comprehensive monitoring. On the contrary, Larestan Cement Plant’s attempts seem less than the comprehensive techniques, requiring fundamental revision to be matched with sustainability goals.Keywords: Cement Production, Energy Efficiency, Emission Reduction, LEED Principles, Sustainable Techniques